نامه ها٬ شماره ۵٣
سياوش دانشور
مائو کى بوده؟
لطفا در مورد مائويسم و مائو کى بوده کمى براى ما توضيح دهيد. عليرضا.
عليرضا عزيز٬
مائو رهبر کشور کردن چين و صنعتى کردن آنست. مائو فردى مثل رضا خان در ايران و آتاتورک در ترکيه و کسانى امثال قوام نکرومه است. در دورانى ناسيوناليست هاى جهان سومى به دليل اتوريته سوسياليسم بين المللى اهداف خود را رنگى سوسياليستى ميزدند. اين از علاقه شان به سوسياليسم و مخالفت شان با نظام بردگى مزدى سرمايه نبود٬ از اتوريته و جذابيت سوسياليسم بود که هر کسى هر دردى داشت خود را سوسياليست ميخواند. امروز همان طيف خود را دمکرات ميخوانند چون دمکراسى مد است و راه رسيدن فلان گروه قومى و ملى به قدرت سياسى آمريکا و پنتاگون است. ديروز اما همين ناسيوناليستها٬ استقلال طلبها٬ طرفداران صنعتى کردن کشور٬ رفرميست ها و کلا روشنفکران جوامع خود را به "سوسياليسم موجود" منتسب ميکردند و خود را اينگونه توضيح ميدادند.
مائوئيسم بعنوان يک خط مشى و ديدگاه از نظر ما مارکسيستها و کمونيستهاى کارگرى٬ شاخه اى از چپ راديکال است که دوره اى در کشورهاى جهان سوم منشا شکل گيرى جريانات مائويستى شد. در ايران حزب رنجبران و اتحاديه کمونيستها در دوره انقلاب ۵٧ از جريانات معروف تر طرفدار مائوئيست بود. رنجبرانى ها که همان دوران کنار بنى صدر ايستاد و عليه طبقه کارگر و انقلابيون تاريخى بد نام بجا گذاشت. اتحاديه اى ها که زير عکس ميزا کوچک خان و خمينى جلسه ميگرفتند. ديدگاههاى مائوئيسم و ناسيوناليسم خلقى و جهان سومى٬ ديدگاههائى در خدمت اهداف اجتماعى متفاوت همان جنبش بود و ربطى به مارکسيسم و اهداف سوسياليستى طبقه کارگر نداشت. اينها جريانات غير کارگرى و غير سوسياليستى بودند که خلقى گرى٬ ضديت با غرب و فرهنگ غربى و تقديس فرهنگ سنتى٬ برجسته کردن "تضاد خلق و امپرياليسم" و تعريف جبهه هاى سياسى در جامعه بجاى تقابل واقعى طبقات و جنبشهاى اجتماعى٬ خودکفائى اقتصادى و رفع وابستگى٬ حمايت از بخشى از بورژوازى و قرار دادنش در صفوف خلق٬ مدل حکومتى دمکراسى خلقى٬ و مشى مبارزه از ارکان اصلى ديدگاههايشان بود.
جامعه چین امروز و ديروز یک جامعه سرمایه دارى متکى بر خشونت و دیکتاتورى و بیحقوقى مردم است. پیروزى نظامى مائو در چین که اسم آن را "انقلاب" گذاشتند، آرمانهاى یک جنبش دهقانى و ضد استعمارى و ناسیونالیستى را نمایندگى میکرد که همانطور که شاره شد در آندوره و بدلیل آتوریته جهانى مارکسیسم و سوسیالیسم بین الملل نام "کمونیسم" را بر خود نهاد. کمونیسم جهان سومى و مائویستى و چینى، برخلاف کمونیسم مارکسى، جریانى متکى به احیاى سنت ها در تقابل با ارزشهاى مدرن غربى و متکى به قدرت سیاسى حزب و دولتى ایدئولوژیک بود که مدتها بعنوان یک الگو براى ناسیونالیستها و جریانات باصطلاح کمونیستى در "جهان سوم" مورد رجوع قرار گرفت. چین قبل از تحولات در بلوک شرق، از سرمایه دارى دولتى به سمت اقتصاد بازار چرخش کرد. آنچه "مدل چینى" نام گرفت ایجاد رفرمها و تغییراتى در اقتصاد و سیاست اقتصادى با حفظ قدرت مرکزى در دست حزب بود. چین امروز روى دوش دیکتاتورى و کار ارزان و اردوى کار وسیع یک چهارمى جمعیت جهان دارد بعنوان یک غول اقتصادى قد علم میکند. نه امروز و نه هیچ زمان دیگر چین جامعه اى کمونیستى نبود. تغییرات و رفرمهائى که دوره اى در چین صورت گرفت، در واقع بازگرداندن بخش بسیار ناچیزى از ثروت اجتماعى بود که توسط طبقه کارگر چین تولید میشد.
آرش
سلام. من فکر میکنم کمونیسم راه حل جهان نمیباشد. کمونیسم هم مثل سایر نظام های جهانی منحرف شده و از ادعاهای ایده آلیستی خود دور شده است. من فکر میکنم اندیشمندان جهانی باید به دنبال راه حلی جدید باشند. آرش
آرش عزيز٬
دنياى تاکنونى را نه انديشمندان بلکه جنبشها و طبقات اجتماعى و مبارزه بدون وقفه آنها رقم زده است. انديشه البته تاريخ مستقل خود را نيز دارد. اما انديشه اى که ربطى به حرکت مادى و واقعى جامعه ندارد٬ بيشتر شبيه اوراد مذهبى و نسخه هاى حکيم باشى هائى است که فکر ميکنند تعادل دنيا روى نوک تيز انديشه آنهاست. اينها در تاريخ کم نبودند و خواهند بود. اما راه حل جهان و وضعيت موجود٬ اگر راه حلى مبتنى بر تکرار کسالت آور امروز نباشد٬ بدون ترديد عنصر تعيير راديکال را در خود دارد. و اين بجز کمونيسم و جنبش اجتماعى طبقه کارگر کار کسى نيست. نه عقايد مسلط زمانه و نه مکاتب فکرى رنگانگ که حاميان آشکار و پنهان نظم موجوداند٬ و نه قدرتهاى سرمايه دارى و جنبشهاى سياسى شان٬ خواهان تغييرات راديکال و ريشه اى در اوضاع نيستند. "انحراف" البته در هر جنبشى و حرکتى ميتواند بدلائل روشن رخ دهد. اما اين انحراف هرچه باشد٬ انحراف از "ايده آلها" نيست٬ بلکه منافع مادى و طبقاتى متفاوتى است که بناچار تغيير در ايده آلها و اصول را نيز الزامى ميکند. موفق و پيروز باشيد.
پيمان
سلام. خوشحالم از آشنائى با شما. اميدوارم امکان آشنائى بيشتر با تفکرات شما را داشته باشم. هرچند احتمالا در جائى اختلاف نظر خواهيم داشت. ليکن دوست دارم در ايران با همفکران شما ارتباط برقرار نمايم و امکان بحث و تبادل نظر داشته باشيم. روزگار خوشى را براى شما و دوستانتان آرزو مندم. با نهايت تشکر و اميد ديدار. تهران –ايران
پيمان عزيز٬
ما هم از آشنائى با شما خوشحاليم. براى آشنائى بيشتر با ديدگاهها و سياستهاى ما نشريات حزب و آثار منصور حکمت را بخوانيد. حتما در مورد نکات مورد نظرتان با نشريه مکاتبه کنيد. در مورد ارتباط با دوستان ما در ايران٬ ما سياست معرفى فعالين حزب را در حال حاضر به همديگر نداريم. اين موضوع بار امنيتى جدى دارد که هر وقت نميتوان در دستورش گذاشت. در حال حاضر ما در اشکال و قالبهاى ديگرى کارمان را پيش ميبريم. بعنوان کمونيست بايد فعال جنبش اجتماعى طبقه کارگر و جنبشهاى آزاديخواهانه و رفع تبعيض بود. در اين درياى بيکران همفکران و همسنگران اهداف اجتماعى ما فراوانند. موفق و پيروز باشيد.
نام خليج٬ شما باشيد چکار ميکنيد؟
فرض کن آلان جمهورى سوسياليستى در ايران حاکم است و مشکلات مردم و جامعه نيز تقريبا حل شده و آزادى و برابرى حاکم است. دراين شرايط شما حاضر هستيد يک کشور به زور نام خليج فارس را به خليج عربى عوض کند و يا آن را مال خود بداند و روى نقشه جائى را که متعلق به مردم ما است را تسخير کند؟ يا عکس العمل نشان ميداديد يا مهم نيست از نظر شما به عنوان يکى از رهبران جمهورى سوسياليستى ايران؟ خليج فارس شاهراه حياتى اقتصادى ما ايرانيهايست. رامين
رامين عزيز٬
من به اين سوال در همين نشريه که توسط يک ناسيوناليست و پان ايرانيست طرح شده بود جواب دادم. همانجا و در مطالب ديگر تاکيد کرديم که اين دعوا قلابى و غير واقعى است. براين تاکيد کرديم که رژيم و ناسيوناليستها روى بحث "روز ملى خليج"٬ "خليج هميشه فارس"٬ "بحث سه جزيره" و غيره ميکوبند تا صورت مسئله مردم را عوض کنند. تا توجه ها را از مبارزه با جمهورى اسلامى و براى آزادى و رفاه به علقه هاى ناسيوناليستى و تبليغات ضد عرب و فاشيستى سوق دهند. شما بجاى اينکه عليه اهداف سياسى اين کمپين و عليه سياست عرب ستيزى و در دفاع از آزادى و برابرى مردم و کارگران منطقه حرف بزنيد٬ صورت مسئله را از اينها پذيرفته ايد و در چهارچوب تبليغات ناسيوناليستى سخن ميگوئيد.
ميتوانيد شما يا هر کس ديگر توضيح دهد که چه اتفاقى افتاده است؟ کى و چه دولتى و کدام ارتش کجا را "با زور تسخير" کرده است؟ امروز قراردادهاى مورد اعتبار جهانى و منطقه اى بر همان دلالت دارند که در چند دهه گذشته بودند. هر شيخى جائى حرفى زد و هر موسسه تبليغاتى طرح جديدى را چاپ کرد يا هر کاريکاتوريستى کسى را ريشخند کرد٬ اين همه قشقرق نميخواهد. هنوز کسى "به زور" نيامده و کارى نکرده است. هر وقت ارتشى و نيروئى به شما حمله کرد لابد هر انسان غير ديوانه اى ميگويد که طرف مورد حمله قرار گرفته حق دفاع از خود دارد. لابد اگر قرار است اين "شاهراه اقتصادى" از دست ملاهاى اينور آب دست شيخ هاى آنور آب بيافتد٬ جنگهاى سهمگين منطقه اى لازم است. با کاغذ و قلم و در گالرى نقاشى و نقشه پردازى که جغرافياى سياسى تغيير نميکند! فکر نميکنيد اين تبليغات تعداد معينى را سرکار گذاشته و آن را به نيروى سياستهاى ارتجاعى رژيم تبديل کرده است؟
سياست خارجى جمهورى سوسياليستى با سياست خارجى ناسيوناليستها و اسلاميها و بورژواها فرق بنيادى دارد. کارگران و حکومت کارگرى آينده ايران٬ با مردم و کشورهاى منطقه سر جنگ ندارند. سر برترى طلبى ندارند. يک رکن سياست خارجى ما ايجاد صلحى پايدار و همزيستى کارگران و مردم منطقه است که دراين بستر بتوان اتحاد کارگران منطقه را براى امر سوسياليسم تقويت کرد. جمهورى سوسياليستى از هر ذره قدرت کارگرى در ايران سوسياليستى در مقابل هر تهاجم نظامى قاطعانه دفاع ميکند. شما بعنوان جوانان سرنگونى طلب و انقلابى و سوسياليست٬ بايد بدوا ماهيت سياسى اين جدال قلابى را بشناسيد. بر اهداف ضد کارگرى آن اشراف داشته باشيد و براى خنثى کردن اين تبليغات و شکست اهداف سياسى آن اقدامات و سياستهاى روشنى را پيش ببريد. دراين زمينه در اطلاعيه حزب بمناسبت بازى فوتبال ايران و امارات و همينطور در مطالب ديگر در دو سه شماره اخير نشريه يک دنياى بهتر مفصلتر توضيح داديم. از شما ميخواهم که اين مطالب را مرور کنيد. موفق باشيد.
مبارزه پرستاران کرمانشاه
ليلا احمدى عزيز گزارش در مورد اعتراض پرستاران کرمانشاه دريافت شد. دست شما درد نکند. براى اين مبارزه آرزوى موفقيت و پيروزى ميکنيم. به اطلاعيه حزب در همين شماره نشريه توجه کنيد. *